یک چشم پر از اشک و یکی خون و دلی تنگ
بر شیشه ی عمرم زده ارباب قضا سنگ
"تورک اوغلو" نما یاد ز " عاصی" گنهکار
در منزل و در شهر و کنار ده و در جنگ
خوش گفت چنین پیر خرابات به "عاصی"
عشق است می و ساقی و یک بار هماهنگ
در وادی عشق از می ناب ازلی نوش
با عشق علی زن به دل و جان و تنت رنگ
بر حضرت زهرا و علی گو صلواتی
نفرین خدا بر عمر پست پر از ننگ
